طالعبینی به روشهایی گفته میشود که برخی باور دارند به یاری آنها میتوان از آینده و سرنوشت هر کس آگاه شد. در واقع علم اختر گویی یا طالعبینی به معنای تعبیر و تفسیر آینده با توجه به وضعیت ستارگان است.
برای بیان حقیقت طالع بینی سه دلیل ذکر می کنیم: قرآنی، روایی، عقلی.
قرآنی:
علم به امور مربوط به آینده، یکی از انواع علم غیب است که در قرآن منحصر به ذات خدای متعال شده است و تنها کسانی که خدای متعال بخواهد، می توانند از آن بهره هایی ببرند. حتی قرآن از زبان پیامبر (ص) احاطه و اشراف به علوم غیبی را نفی می کند و پیامبر (ص) می فرماید که اگر علم غیب داشتم، اوضاع و احوالی متفاوت می داشتم:
«قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسی نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَ ما مَسَّنِیَ السُّوءُ[اعراف/188] بگو: «من مالک سود و زیان خویش نیستم، مگر آنچه را خدا بخواهد (و از غیب و اسرار نهان نیز خبر ندارم، مگر آنچه خداوند اراده کند) و اگر از غیب با خبر بودم، سود فراوانى براى خود فراهم مى کردم، و هیچ بدى (و زیانى) به من نمى رسید.»
البته شکی نیست که در مواردی خدای متعال علم غیب را به برگزیدگانش می دهد. اما ایا طالع بینان مدعی اخذ علم غیب از خدا هستند یا می گویند که آن را از وضعیت ستارگان می فهمند؟
«عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً * إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول[جن/26 و 27] داناى غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمى سازد * مگر رسولانى که آنان را برگزیده»
باید در نظر داشت که در منطق قرآنی حتی جنیان نیز اشرافی بر غیب ندارند. بعد از رسالت حضرت خاتم (ص) که از آسمان ها منع شدند:
«وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدیداً وَ شُهُباً[جن/8] و اینکه ما آسمان را جستجو کردیم و همه را پر از محافظان قوىّ و تیرهاى شهاب یافتیم.»
و قبل از آن نیز، داستان مرگ حضرت سلیمان و عدم اطلاع جنیان از آن روشن کرد که آنها اهل اطلاع از غیب نبوده اند:
«فَلَمَّا قَضَیْنا عَلَیْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهینِ[سباء/14] (با این همه جلال و شکوه سلیمان) هنگامى که مرگ را بر او مقرّر داشتیم، کسى آنها را از مرگ وى آگاه نساخت مگر جنبنده زمین [موریانه] که عصاى او را مى خورد (تا شکست و پیکر سلیمان فرو افتاد) هنگامى که بر زمین افتاد جنّیان فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقى نمى ماندند!»
حدیثی:
خطبه 79 نهج البلاغه، بیان موضع امام علی (ع) در مقابل اظهار نظر یک ستاره شناس است:
(به هنگام حرکت براى نبرد با خوارج، در ماه صفر سال 38 هجرى، شخصى با پیشگویى از راه شناخت ستارگان گفت: اگر در این ساعت حرکت کنید، پیروز نمىشوید و من از راه علم ستاره شناسى این محاسبه را کردم)
امام فرمود: گمان مى کنى تو از آن ساعتى آگاهى که اگر کسى حرکت کند زیان نخواهید دید، و مى ترسانى از ساعتى که اگر کسى حرکت کند ضررى دامنگیر او خواهد شد
کسى که گفتار تو را تصدیق کند، قرآن را تکذیب کرده است، ... اى مردم، از فرا گرفتن علم ستاره شناسى براى پیشگویى هاى دروغین، بپرهیزید، جز آن مقدار از علم نجوم که در دریا نوردى و صحرا نوردى به آن نیاز دارید، چه اینکه ستاره شناسى شما را به غیب گویى و غیب گویى به جادوگرى مى کشاند، و ستاره شناس چون غیب گو، و غیب گو چون جادوگر و جادوگر چون کافر و کافر در آتش جهنم است.
عقلی:
هر انسانی با اندک توجهی می فهمد که سرنوشتش در اختیار خود اوست و می تواند آینده خود را تعیین کند! حال اگر شخصی بتواند اینده افراد را پیش بینی کند، راهی جز این ندارد که آینده همه اشخاص ثابت و بدون تغییر باشد! در حالی که هر کس می تواند در هر مقطعی از زندگی، با تصمیمات تمام مسیرش را عوض کند.